گزارش تصویری لباس شخصی ها
سلام
یه مدت بود داشتم فکر می کردم که چطوری می تونم با امکاناتی در حد وبلاگ ،صحبت هایی در حد لالیگا بزنم!
می گید یعنی چی؟
همون طور که تو پست این منم عمار نوشتم من سعی می کنم یه طرفه به قضیه نگاه نکنم دوست دارم از دو طرف به قضیه نگاه کنم و از دو نقل یه حادثه رو روایت کنم یکی از بحث هایی که زده میشه تو انتخابات خشونت است!
تو این فکر بودم چطوری می تونم یه تلنگری به معترضان بزنم که به نظر من مقداری از خشونت سانسور شده!اصلا وقتی بحث به جای کلامی ،فیزیکی میشه این اتفاقات می افته مملکت میشه همین...
به طور صریح چند تا سوال و چند تا عکس....
به شما بگن که فقط عده زیادی از بیسجیان و مردم عادی کشته شدن...
یا به شما گفتن که اغتشاشگران لباس شخصی ها رو کتک زدند :)))
بعد به شما بگن که اغتشاشگران همه مسلح به سلاح سرد بودن و مردم و پلیس رو کتک زدند...
بعد به شما بگن که اغتشاشگران تمام مأمور های پلیس رو به شدت کتک زدند و روانه بیمارستان کردند...
بعد به شما بگن که تمام کشته شدگانی که معترضان ادعا می کردند همه زنده بودند...
و صدها عکس و صحبت دیگری مثل تمام عکس های بالا...
حالا بعد این عکس ها که یه طرفه ی ،یه طرفه ی ،یه طرفه تنظیم شده بود اگه یکی این عکس ها رو به شما نشون بده و بگه همه اتفاقات حوادث بعد انتخابات ایران فقط ِ فقط اینجوری و همین عکس ها بود باور می کنید؟(جواب من هم نه است)
پس مطمئن باشید جناح مقابل هم چنین برداشتی داره ،یعنی اون چند هزار تا پلیسی و بسیجی و نیروهای امنیتی ای هم که هیچ کسی ازشون فیلم نگرفت و خانواده هاشون چنین برداشتی دارن.این ها همه تو سینه ها و قلب ها می مونه و متاسفانه به کینه تبدیل میشه...
و هزاران نفر دیگه ای که رسانه نداشتند پس یه طرفه قضاوت نکنید! و متاسفانه اونایی که رسانه ندارن (حالا هر گروهی) کینه عمیق تری به دل میگیرن مگه خیلی آدم های با گذشتی باشند!
نمی دونم تونستم حرفم رو درست بزنم یا نه ولی یه بار اجمالا میگم ببینید بچه ها تو حوادث بعدا انتخابات اتفاقات عجیبی افتاد و تنها قضاوت شما از قضایا شد عکس و فیلم (البته باز فیلم خیلی خیلی بهتره) منظور من اینه یه کی از این لباس شخصیها میگفت مثلا یه خانم میاد تو صورت من تف می کنه یا چک یا مشت میزنه بعد من باتوم رو بلند می کنم که بترسونمش در بره تا باتوم میره بالا صدتا دوربین و فیلم بردار فیلم میگیرن...(البته عقل میگه همیشه هم اینجوری نیست حتما کسانی هستند که بی دلیل باتوم خوردن)
یکی میگفت یه روز به یه لباس شخصی گفتم بابا چرا با باتوم این بندگان بی گناه خدا رو که دنبال رأیشون هستند می زنی اینا که با تو کاری ندارن و خشونتی به خرج نمی دن چرا این کارو می کنی...گفت دوست دارم یکی با آجر محکم بزنه تو ساق پات یا تو کمرت... (فکر کنم منظورش اینجوری بود...)
یا محکم همچین با چوب بزن تو سرت که سرت بشکنه یا با مشت بزن تو دهنت(یه همچین حالتی منظورش بود...)
ببینم خودت چیکار می کنی...
شاید اون بنده خدا به زبان خیلی ساده و قابل فهم داره میگه که شاید گاها تقصیر خودشه!
مثلا تو عکس معلومه یکی داره یه لگد میزنه به یه سرباز وظیفه(یه کم بالاتر) خوب اولین چیزی که به نظر میاد احساس مظلومیت برای اون سربازس خوب این قضاوت ما یه طرفه است امکان داره چند لحظه قبل تر سربازه به طور ناجوری اون بنده خدا رو زده که انقدر عصبانی شده!
یا هزار تا احتمال دیگه...
من تو بحث ها با معترضان خیلی می شنوم که ما داشتیم راست راست میرفتیم ما رو لت و پار کردن(شاید درست بگن)ولی خوب کسی که این عکس ها رو دیده یا از نزدیک اتفاقات دیگه هم دیده باورش سخته!
البته من انتظار ندارم همه شما مثل من فکر کنید ولی تو تمام عکس های بالا درجه شدت عصبانیت دو طرف را رو 200 تنظیم کنید و دوباره عکس ها رو ببینید!اصلا تو بعد انتخابات تنها چیزی که انتظار نمی رفت رفتار عاقلانه بود...
الآن جو طوری شده که دو طرف میگن هرکی از ما کتک خورده مظلوم بوده بابا مگه میشه؟ولی هیچ طرفی سعی نمی کنه از اعمال و رفتار زشت طرفدران خودش اعلام انزجار و برائت کنه البته یه طرف شاید بیشتر...(در مورد این طرفی که به نظر من بیشتره یه پست دیگه می نویسم)اینم ریشه تو یه علت عمده داره و اونم به نظر من شفافیته!خیلی کلمه ی مهمیه!خیلی...
توصیه می کنم پست دوست خوبم علیرضا رو در مورد پرخاشگری بخونید اونم خیلی جالبه!
احتمال داره دوستان من هم بلایی که سر علیرضا اومد سر من هم بیارن!(خدا به خیر بگذرونه)
یه طرفه احساس مظلومیت نکنید!
انصاف هم چیز
خوبیه گاها" :)))
پ.ن.1:خدا به من رحم کنه بابت نگارش این پست فراموش نکنید این یک
تلنگر بود لگد نبود پس آرام و کم فحش بدید :)))
خدا رو شکر به جز یکی دو نفر بقیه منطقی مشغول تفکر شدن!
پ.ن.2:به گفته بعضی دوستان شاید من نتونستم متن رو خوب در بیارم و مخاطب یه کم گیج می خوره :)))
احتمال هم داره به همین خاطر بهش توضیح اضافه می کنم.
منظور من از نوشتن این متن همون طور که گفتم یه تلنگره ،من می خوام یه سری سلسله مطالب بنویسم که یکیش اینه ،خیلی از معترضان فقط فکر می کنند که خودشون مظلوم بودند ،خیلی از نیروهای امنیتی هم چنین برداشتی دارن.
من و امثال من شاید خیلی افراد رو تو این حوادث دیدیم که به طرز فجیعی کتک خورده بودن ولی هیچ رسانه ای بهشون (حتی صدا و سیما)محل نگذاشت و داد مظلومیت اونها رو نشون نداد(من نمی دونم چرا؟)اونم بعضی نیروهای امنیتی بودن.
این حرف خیلی بزرگ و سختی است برای توضیح ولی مجبور شدم بگم ببینید نظر من اینه تو این حوادث همه مردم عادی نبودند(همون طور که جز دستگیر شدگان کسانی بودند که اصلا رای نداده بودند)خوب این یعنی چی؟
تو مملکت ما به جز مردم عادی یه سری منافق ،سلطنت طلب ،کمونیست و اراذل هم هستند اینا اصلا کاری به این ندارن کی سر کاره و مشکل یه مشکل بنیادی است خوب این افراد میان بین مردم و مثلا یه کاری می کنند نمونه اش هم مثلا اون فیلمی است که یه پلیس رو از یه ون به شکل فجیعی بیرون می کشند و کتک می زنند یا لخت کردن اون مامور یا تمام عکس های بالا...
اینا از دید من مردم نیستند مردم عادی مثل اون زنی است که میاد بین اون افراد و مأمورینی دارن کتک می خورن می ایسته
مردم عادی اینا هستند مردم معترض اینا هستند.
من ،شما و صد تا امثال ما اگه عصبانی بشیم این کارها رو نمی کنیم یا مثل اون عکسی که یه زن از یه مامور دفاع می کرد.
این جور عکس ها اوج مظلومیه!
من حرفم اینه مشکل اصلی اینجاست ما می خواهیم اینها رو جز مردم بدونیم.اینها رو جزء معترضان بدونیم...
من با این مخالفم و خواستم به ظرافت نشون بدم اینا از نظر من مردم نیستند.
من و شما و امثال ما که مردم عادی هستیم شاید عصبانی بشیم فوق فوقش چهار تا فحش بدیم ،شیشه بشکنیم و این جور کار ها الآن ذات و عزت نفس ما اجازه نمیده بگیریم یه نفر رو به قصد کشت بزنیم!لختش کنیم!شیشه تو صورت یه نفر خورد کنیم...
خلط مبحث اینه ما تو حرف میگیم که اینا مردم نیستند ،کسانی که به مردم تعرض می کنند و هر غلطی که دلشون میخواهند انجام میدن تا بحث حرفه همه ما قبول داریم اینا جزء مردم نیستند ولی وقتی بحث برخورد با این افراد میشه این افراد صدها پشیبان پیدا می کنند...
چیزی که ذهن من رو مشغول کرده اینه! من حتما این بحث رو ادامه میدم...
اگه ما همه قبول داریم اینا مردم نیستند چرا به بهانه این افراد این صحبت ها رو می کنیم.شاه بیت این ماجرا اینه که ما می ترسیم دافعه داشته باشیم!
یک سینه حرف موج زند در دهان ما...
خیلی چیزا با اعلام درست نمیشه با کار درست میشه با حرف درست نمیشه!
حق اینجوری نمایان نمیشه که یه کسی یه انتقادی رو پرتاب بکنه ،این ایجاد فضای آشفته ذهنی با لفاظی ها هیچ کمکی به پیشرفت کشور نمی کنه!من به اون دستهایی که این کارو می کنه بد بینم!
خیلی حرفها باید زد
خیال نکنید اون حرفهایی که صدا و سیما میزنه همه ی حرف هاست نه...
این جور نیست که هر چیزی رو که انسان احساس می کنه رو گفته باشه یا بتونه بگه!خیلی حرف های زیادی هست.
به تدریج خیلی از حقایق روشن خواهد شد....
صبر سخت ترین کار دنیاست برای من...