سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عنوان

صفحه خانگی پارسی یار درباره

دروغی که سایت کلمه به آیت الله فاطمی نیا نسبت داد!

    نظر
سلام

این بار روایت من از تاریخ به سال قبل بر می گرده...


بعد انتشار صحبت های آقای فاطمی نیا در مورد رهبری سایت
کلمه ادعا کرد که این صحبت ها برای سال های گذشته بوده است...



و ربطی به شرایط اخیر
نداشته است و نظر ایشون الان دیگه این نیست و از قول یک منبع آگاه! اعلام کرد که
نظر ایشون دیگر چنین نیست و این کار بی امانتی بوده است
...

http://shareimage.org/images/l4pnu0w3h2h6idqso2jl.jpg

http://shareimage.org/images/cotcq4h97jznq6ewglcc.jpg

ادامه ماجرا از سایت کلمه....
این سایت اعلام کرد که اگرچه این صحبت ها مربوط به الان
نبوده است ولی موضع کنونی آقای فاطمی نیا مانند گذشته بوده است و هیچ تغییری نکرده
است
.(همون تکذیبیه خودمون)

http://shareimage.org/images/a21q4c10txwj2rx6q7t9.jpg

نکته جالب این بود که خبر اول به عنوان تیتر های اصلی
میانی صفحه بود و تکذیبیه ایشون در اخبار کنار سایت
...

این از اصل خبر...

http://shareimage.org/images/n76y68cwoyyqm8cn1pl.jpg


 اینم تکذیبیه در جایی پرت...

http://shareimage.org/images/xmic6n29mk71kna2s7y.jpg

راستش برای بعضی ها باید با کتاب آسمانی خودشون صحبت کرد ،خوب عده ای معتقدند که سایت کلمه ذره ای دروغ نمی گه ،خواستم از کتاب مقدس خودشون براشون سند بیارم.البته باز هم هست احتمالا ادامه بدم...

این پست یه تیر و دو نشان شد ،هم نظر آیت الله فاطمی نیا در مورد رهبر را در ادامه پست های مربوط به آقای منتظری نوشتم و هم بررسی صداقت سایت کلمه...

یه سوال اساسی برای من پیش اومده ،اونم اینکه آقای فاطمی نیا که مورد تأیید سایت کلمه و آقای موسوی هستند که در کمترین زمان سعی کردند از قول ایشون این صحبت ها رو تکذیب کنند(به خاطر ترس از شخصیت والا و تأثیر گذار ایشون) می فرمایند که هر کس با این مرد بزرگ ،با مقام معظم رهبری،مخالفت کند خدا از آن نمی گذرد.(حتما ملاحظه فرمودید که ایشون ذکر کردند که نظر من تغییری نکرده)

به نظر شما خدا از آقای موسوی می گذره؟(البته اگه توبه نکنند)


پاسخ آیت الله امینی به اظهارات آقای منتظری

    نظر

سلام

این پست صحبتهای آقای منتظری و در ادامه جواب آیت الله امینی به این صحبت ها...

مجتهد
اعلم، مدیر مدبر باید نظارت کند که بر خلاف شرع و قانون کاری انجام نشود. . .


بنابراین رهبر باید اعلم باشد، شخص اعلم به کتاب خدا باید نظارت داشته باشد که
مردم کج نروند، اما کشور را دولت باید اداره کند ولی فقیه هم به شرط اینکه اعلم
باشد، مجتهد اعلم، مدیر مدبر باید نظارت کند که برخلاف شرع و قانون کاری انجام
نشود.

آن وقتی که بازنگری قانون اساسی بود - مشروح مذاکراتش چاپ شده - در مشروح مذاکرات
بازنگری قانون اساسی آقای امینی این روایاتی را که دلالت می کند کسی را که انتخاب
می کنیم باید اعلم باشد خوانده است، آنجا آقای خامنه ای یک صحبتی کرده اند، من عین
عبارت را یادداشت کردم برای برادران بخوانم. در جلسه اول مذاکرات بازنگری قانون
اساسی ص 194 وقتی آقای امینی روایات را می خوانند، آقای خامنه ای می گویند آن دو
سه روایتی که آقای امینی اشاره کردند که در ذهن ما هم این روایات همواره بود
واقعاً باید این روایات علاج شوند. . .

اینجا باید به آقای خامنه ای گفت: این که می گویید این دو سه روایت را باید علاج
کرد، اولاً دو سه تا روایت نیست، بلکه من تا دوازده روایت را اینجا جمع کرده ام،
ثانیاً باید عمل کرد، باید فکری کرد. فکرش این است که به آن ها عمل کنند. . .

صحتب های آیت الله امینی که به این شبهه جواب میده...

«. . . کسی که گفته است بازنگران قانون اساسی به روایات توجه نکرده
اند، بی انصافی کرده است. زیرا مسئله با بررسی تمام موارد و پیشنهادات به تصویب
رسیده است و اشکال کردن به اعضای شورای بازنگری قانون اساسی که یک عده از علما و
شخصیت های حقوقی بوده اند کم لطفی است و این که انتظار داشته باشیم بازنگران قانون
اساسی مطابق نظر یک فرد، عمل کنند نیز یک درخواست بی جا محسوب می شود. . .


ما در این محدوده بحث های مختلفی کردیم و روایات موجود در این رابطه را مورد بحث
قرار دادیم. تعدادی روایت هم داریم که تأکید می کنند ولایت امر را باید به اعلم
افقه بدهید، ولی این مسئله مطرح شد که رهبری باید فقیه و مجتهد باشد، اما تنها
اعلم در فقاهت برای رهبری یک حکومت و امت که باید در برابر جهانیان مقاوم باشد و
سیاست خارجی و داخلی حکومت را تنظیم کند، کافی نیست. و ما در حین بحث ها مجموع
احادیث و روایات موجود در این رابطه و آنچه در قانون اساسی اول به تصویب رسیده بود
را مورد بررسی قرار دادیم و با توجه به این که از یک طرف اعلمیت را به عنوان شرط
رهبری در روایات داشتیم و از طرفی مصوبات قانون اساسی قبل از بازنگری وجود داشت و
از طرف دیگر ملاحظه می شد که کشورداری به اعلمیت فقهی تنها کافی نیست، ما اینطور
نتیجه گرفتیم که از میان کسانی که بینش سیاسی، اجتماعی و تدبیر، مدیریت، تقوی،
عدالت، شجاعت و سایر شرایط لازم را داشته باشند، در بین این ها اعلم در فقه مقدم
است. یعنی این شرایط باید باشد. منتهی در میان کسانی که واجد این شرایطند شخص اعلم
در فقه در اولویت است و تنها اعلمیت بدون آن شرایط، کفاف نمی کند. به عبارت دیگر
اعضای کمیسیون ولایت فقیه شورای بازنگری اساسی، اعلمیت را در فقه تنها حساب نکرده
اند، بلکه اعلمیت در کلیه مسائل سیاسی و حکومتی، مسائل فقهی و تشخیص موضوعات و
موارد دیگر را مورد نظر و دقت قرار داده اند لذا تصور می شود که اعضای کمیسیون و
شورای بازنگری به روایات توجه نداشته اند در حالی که به تمام روایات موجود عنایت
شده است. اما با توجه به تمام جهات، صلاحیت علمی لازم برای افتأ در ابواب مختلف
فقه به عنوان اولین شرط رهبری تعیین شد و به عبارت دیگر براساس بازنگری انجام شده
در قانون، فقیه مجتهدی می تواند رهبر شود که صلاحیت علمی داشته باشد، که اگر به
کتب علمی، قرآن و حدیث مراجعه کرد بتواند مسائل را استنباط کند. همچنین برای رعایت
مسئله اعلمیت، جمله ای را اضافه کردیم بدین صورت که اگر واجدین شرایط رهبری متعدد
باشند، شخصی را که دارای بینش فقهی و سیاسی قوی تربود، مقدم بر دیگران است، بدین
مفهوم که اعلمیت در شرایط رهبری رعایت می شود، اما نه اعلمیتی که در مرجع تقلید
لازم است، بلکه اعلمیت بدین معنی که از میان واجدین شرایط رهبری شخصی که دارای
بینش فقهی و سیاسی قوی تر بود بر دیگران مقدم شمرده شود. . .

حال اگر کسی بخواهد کار خبرگان را زیر سؤال ببرد و بگوید خبرگان باید طبق نظر من
عمل می کردند، این خواسته غیر معقول است. . . مگر تشکیل مجلس خبرگان به پیشنهاد
خود شما به تصویب نرسید؟ پس چگونه به مجلسی که خودتان درست کرده اید احترام نمی
گذارید و وظیفه نمی دانید که رأی این مجلس را بپذیرید. این باعث تعجب است کسی که
خودش یک قانون را به تصویب رسانده آن را رد کند و قبول نداشته باشد. اگر خبرگان اشتباه
کرده اند، چرا زمانی که شما را به قائم مقامی انتخاب کردند آن موقع نگفتید اشتباه
کرده اند، اگر اعلمیت در فقه را برای رهبری لازم می دانید، چرا آن زمان که شما را
به عنوان قائم مقام رهبری انتخاب کردند و آیات عظام بزرگواری همچون مرحوم آیت الله
العظمی گلپایگانی، مرعشی نجفی و دیگران وجود داشتند، نگفتند، این آقایان از نظر
فقهی بر من ارجحیت دارند و آنان را انتخاب کنید. »


پاسخ آیت الله فاضل لنکرانی به اظهارات آقای منتظری

    نظر

این بار پاسخ آیت الله فاضل لنکرانی به آقای منتظری...


«. . . معنای ولایت فقیه ولایت
اعلم نیست. مسأله مرجعیت نیست که بگوییم عده ای از علما حتی خود من قائل هستم به
این که اعلم واجب است، اما این جا ولایت فقیه است نه ولایت افقه که اعلمیت هم در
ولایت شرط باشد. . . همان روزهای اولیه مقارن با فوت امام در آن شورای بازنگری به
صراحت گفته شد که در ولایت فقیهی که می گوییم بیش از اجتهاد شرطیت ندارد. اعلمیت
در آن نیست. این را هم به این لحاظ گفتند که چون این احتمال داده می شد که در
آینده نظام، آنهایی که اعلم هستند رهبریت را نپذیرند و آنهایی که رهبریت را می
پذیرند لعل ّ بعضی اعلم نباشند، لذا ملازمه را قطع کردند و گفتند در ولایت فقیه
لازم نیست که توأم با اعلمیت باشد. اگر اعلم هم شد چه بهتر، اگر هم نشد ضربه ای به
مقام ولایت فقیه و مشروعیت نظام و حاکمیت اسلام نمی خورد. . . این جا اروپا نیست
که کسی حکومت را قبضه کرده باشد ما هم بخواهیم در تحت اختیار آن حاکم قبضه کننده
باشیم. باید کارهایمان اسلامی، مشروع باشد. مشروعیت حکومت اسلامی ایران به اعتبار
ولایت فقیه است و این مشروعیت هیچ فرقی نمی کند «سوأ کان الفقیه اعلم ام غیر اعلم»

(1 آذر 1376، در درس خارج فقه. )

و در ادامه نظر ایشون در باره ی اجتهاد آیت الله خامنه ای...

«بسمه تعالی

در مورد مقام معظم رهبری آیت الله خامنه ای دامت برکاته اشعار می دارد که مقام
شامخ علمی و اجتهاد و فقاهت معظم له جای هیچگونه تردید نیست. اینجانب با توجه به
سابقه آشنایی دیرین با ایشان و اطلاع از مراتب تحصیلی، اذعان به اجتهاد بنحو اطلاق
وی دارم. علاوه بر اشاره و بلکه تصریح امام عظیم الشأن قدس سره الشریف در موارد
متعدد به صلاحیت و شایستگی رهبری ایشان دلیل عمده بر مقام اجتهاد معظم له می باشد.

قم، حوزه علمیه، محمدفاضل

7 محرم الحرام 1411 ه- ق»