در ادامه پست های مربوط به آیت الله منتظری ،به صحبت های
بعد انتخابات ایشون میرسیم و پاسخ آقای خاتمی به ایشون...
(به نظرم عکس قشنگی اومد ،اینو گذاشتم ،شاید به نوعی ثبت اتفاقات رو نشون میده،هر اتفاقی خوب یا بد....)
حدوداً پنج ماه پس از انتخابات ریاست جمهوری(انگار دقیقا 23 آبان سال 76 بوده)، آقای منتظری طی
یک سخنرانی جنجال برانگیز به رهبری نظام حمله کرد و تفسیر
عجیب و غریبی از اصل ولایت فقیه انجام دادند و اول ولایت فقیه را به وکالت فقیه
تنزّل دادند آنگاه در بخش بعدی وکالت فقیه را به نظارت تنزل دادند.البته ایشون در
موارد متعدد صحبت کردند از جلمه اشکال تراشی های بی اساس در خصوص مسافرت های رهبری
به نقاط مختلف کشور، حمله به نهادهای تحت رهبر، نظیر: شورای نگهبان، ائمه جمعه،
ضرورت اعلمیت رهبری نظام اسلامی و اشکال تراشی نسبت به مسأله مرجعیت ایشان، از
محورهای اصلی سخنان آقای منتظری در آن روز بود. اما بدتر از همه این ها، تلاش
ایشان برای ایجاد رویارویی بین مقام رهبری و رئیس جمهور وقت، سید محمد خاتمی بود.
صحبت های آقای منتظری:
«ولایت فقیه مثل ولایت امیرالمومنین (ع) باید نظارت بر
کشور داشته باشد، نظارت بر احزاب داشته باشد، نظارت بر دولت داشته باشد، اما نه
این که در همه جا دخالت کند، در جمهوری اسلامی، دولت باید مستقل باشد، یعنی دولتی
که بتواند کار بکند. من یکی از اشکالاتم به آقای رئیس جمهوری آقای خاتمی واقعاً
این است، من پیغام هم دادم نمی دانم به ایشان گفته اند یا نه، البته ایشان با من
ارتباطی ندارند، اما من اول که انتخاب شدند برایشان پیام دادم، بعد هم به ایشان
پیام (شفاهی) دادم که این طور که پیش می روید نمی توانید کار کنید، یک نفر رئیس
دولت اگر وزرایش و استاندارهایش، با او هماهنگ نباشند، یک قدم نمی تواند بردارد؟
من پیغام دادم که من اگر جای شما بودم می رفتم پیش رهبر و می گفتم شما مقامت
محفوظ، احترامت محفوظ، ولی 22 میلیون مردم به من رأی دادند، به من هم که رأی دادند
این 22 میلیون، همه می دانستند که رهبر کشور به کسی دیگر نظر دارد. دفترشان و
خودشان و همه، شخص دیگری را تایید می کردند. 22 میلیون آمدند به ایشان رأی دادند،
معنایش این است که ما آن تشکیلات را قبول نداریم. رأی این 22 میلیون معنایش این
است که ما آن را که شما می گویید قبول نداریم. ایشان قاعده اش این بود می رفت پیش
مقام رهبری و می گفت شما احترامت محفوظ، 22 میلیون به من رأی دادند، از من
انتظارات دارند و اگر بنا بشود که بخواهید در وزرای من و در استاندارهای من دخالت
بکنید و افرادی را به من تحمیل کنید، من نمی توانم کار بکنم. بنابراین من ضمن تشکر
از مردم استعفا می دهم، به مردم می گویم، ایهاالناس می خواهند در کار من دخالت
کنند. قاعده این بود که به این صورت عمل نماید. . .»
از اولین شخصیت هایی که مقابل این صحبت ها ایستاد، شخص
رئیس جمهور، آقای سیدمحمد خاتمی بود. ایشان اندکی پس از اظهارات آقای منتظری، با
انجام مصاحبه ای با واحد مرکزی خبر، هر گونه تلاش برای تضعیف اصل محوری ولایت فقیه
را تقبیح و آن را مخالفت با اصل نظام و مقابله با قانون اساسی و در نتیجه مقابله
با خواست و اراده ملت ارزیابی کردند و فرمودند:
«. . . دفاع از قانون یعنی دفاع از ولایت فقیه. ولایت فقیه
دیگر به عنوان یک نظریه فقهی در کنار نظرات دیگر نیست. اصل نظام هست و در قانون
اساسی ما هم آمده و مخالفت با آن هم مخالفت با نظام است.
اگر طرفدار مردمیم، در این قانون اساسی حقوق مردم به رسمیت شناخته شده و این قدر
ظرفیت در این قانون اساسی هست که واقعاً البته با حفظ معیارهای ارزشی خودمان.
بسیاری از معیارهایی که بشر امروزی هم از نظر آزادی ها و تفکر و تعقل و خردورزی می
خواهد، در قانون اساسی ما زمینه های رشد و پرورش هست. اگر کسانی طرفدار ایرانند،
دوستدار ایران و سربلندی ایرانند، در متن یک نظام تعریف شده است که ما می توانیم
ایران را بسازیم و طبعاً تمام کسانی که قانون اساسی ما را قبول دارند شهروند
جمهوری اسلامی اند و آزادی های خودشان را دارند. البته اختلاف نظر هست، آنوقت ما
باید یاد بگیریم که اختلاف نظر را با دعوا نمی توانیم حل کنیم، با تبادل نظر، با
رأی. . . ولی قانون را می پذیرند. همیشه باید مصالح کلی نظام را در نظر بگیریم. من
معتقدم که همه مان باید حرمت اصول و معیارها را حفظ کنیم که از جمله آن سه اصل است
که باید باشد، اتحاد هست، پیشرفت هست، خود اسلام است و به نقش تاریخی که داشته و
نقشی که امروز دارد»
البته امکان داره سوالاتی در مورد صحبت های آقای منتظری به
وجود بیاد ،دوستان اگه یه کم صبر کنند تو پست های بعد جواب تک تک مراجع و بزرگان
حوزه ،در پاسخ به این صحبت ها رو منتشر می کنم.مثلا یکی از شبهات تنزل مقام ولایت
فقیه به مقام نظارته که به تفضیل در جواب آیت الله جوادی آملی پاسخ داده میشه...
یا مسئله اعلم بودن و مرجعیت آقا...